جدول جو
جدول جو

معنی زهیر کلبی - جستجوی لغت در جدول جو

زهیر کلبی
(زُ هََ)
ابن جناب الکلبی، از بنی کنانه بن بکر از مردم یمن. خطیب و شاعر بنی قضاعه و رسول آنان در نزد ملوک دوران جاهلیت بود. عمری دراز کرد. بسال 60 قبل از هجرت بخاطر افراط درشراب خواری درگذشت. شهرت او در جنگهای بکر و تغلب است.. رجوع به همین کتاب و عقد الفریدو تاریخ اسلام ص 33 و الکامل ابن اثیر ج 1 ص 226 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ هََ)
ابن مسیب الضبی. یکی از سران سپاه در عصر عباسی بود و با مأمون در جنگ با امین همراهی داشت تا آنکه مأمون ظفر یافت و حسن بن سهل، عمل ’جوخی’ (بین خانقین و خوزستان) را بدو سپرد. هنگامی که در بغداد به مخالفت حسن بن سهل فتنه ای برخاست این فتنه به اطراف هم سرایت کرد و زهیر در آن کشته شد. (210 هجری قمری). : باز مأمون سیستان زهیر بن المسیب را داد و زهیر اینجا خلیفتی فرستاد نام وی اسحاق بن سمن و زهیر خود بنفس خود اندر شوال سنۀ 193 هجری قمری اینجاآمد و با مردمان نیکویی کرد... (تاریخ سیستان چ بهار ص 170). رجوع به الوزراء و الکتاب ص 248 و البیان و التبیین ج 2 ص 171 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 253 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ابن حارثه بن شراحیل کلبی. او صحابی بود و در کودکی، در جاهلیت او را ربودند و خدیجه بنت خویلد (زوجه پیغمبر) او را خرید و در هنگام ازدواج با پیغمبر زید را به او هدیه کرد و پیغمبر پیش از بعثت او را به فرزندی قبول کرد و او را آزاد گردانید و دخترعمه خود را به وی داد و همواره مردم او را ابن محمد می نامیدند تا این آیه ’ادعوهم لاّبائهم’ (قرآن 5/33) نازل شد. او از قدماء صحابه و از نخستین کسانی بود که اسلام آورد. حضرت رسول او را به هیچ ’سریّه’ نفرستاد مگر آنکه او را سردار لشکر قرار داد. آن حضرت او را دوست داشت و بر دیگران مقدم می داشت و فرمانروایی لشکر را در غزوۀ موته بدو داد و او در همان غزوه به سال هشتم هجری به شهادت رسید. :
امیر عاصم و عمار و یاسر و مقداد
صحیب و زهره و زید وقتاده و قنبر.
ناصرخسرو.
زید چون در خدمت احمد به ترک زن بگفت
نام باقی یافت اینک آیت لما قضی.
خاقانی.
رجوع به الاصابه و تاریخ گزیده و حبیب السیر چ خیام ج 1 و امتاع و عقدالفرید ج 3 و 5 و عیون الاخبار و تاریخ الخلفا و تاریخ اسلام و الموشح شود
لغت نامه دهخدا